پرسش و پیام

برای ارسال پیام یا پرسش از طریق نرم‌افزار تلگرام اینجا را کلیک کنید

در غیر این صورت می‌توانید با ایمیل ذیل در ارتباط باشید



جستجو


سایت‌های دینی
مؤسسه‌ی تحقیقاتی حضرت ولی‌عصر عجّل الله تعالی فرجه الشریف

مؤسسه‌ی امام صادق علیه‌السلام

مرکز آل البیت علیهم‌السلام

مرکز الأبحاث العقائدیة

أسئلة الشیعة

جناب سید علی حسینی سیستانی

جناب سید موسی شبیری زنجانی

جناب شیخ حسین وحید خراسانی

جناب شیخ یدالله دوزدوزانی

جناب شیخ لطف‌الله صافی گلپایگانی

جناب سید محمد سعید حکیم

جناب سید محمد حسینی شاهرودی

جناب سید صادق حسینی شیرازی

جناب سید صادق حسینی روحانی

جناب سید علی حسینی میلانی

جناب شیخ حسن میلانی

جناب سید جعفر سیدان

جناب محمدرضا حکیمی

پایگاه‌های اسلامی

دارالحدیث
خیفه‌ی خلیفه « مثالب نواصب، خلفاء و طواغیت « نوشتارها « سیصدوسیزده امیر
2005بازدید

خیفه‌ی خلیفه

یکی از ارادت‌مندان خلیفه‌ی دوم، درباره‌ی خوف او، چنین روایت کرده است:

«عن عامر بن ربیعة قال: رأیت عمر بن الخطاب أخذ تبنة من الأرض فقال: یا لیتنی کنت هذه التبنة لیتنی لم أخلق لیتنی لم أک شیئاً لیت أمی لم تلدنی لیتنی کنت نسیاً منسیاً؛ عمربن‌خطاب را دیدم که کاهی از زمین برداشت و گفت: کاش من، همین کاه بودم. کاش آفریده نمی‌شدم. کاش هیچ چیز نبودم. کاش مادرم مرا نمی‌زایید. کاش اصلاً فراموش‌شده بودم» (کنزالعمال ج12 ص619 ر35914)

نقل این روایت گرچه از سر ارادت است و درایت‌ش نیز در راستای تجلیل از خداترسی خلیفه، لکن آن‌چه که در انگاره‌ی نگارنده است در راستای شباهت این «لیتنی»ها با آن «لیتنی» است که خداوند می‌فرماید: «إنا أنذرناکم عذاباً قریباً یوم ینظر المرء ما قدمت یداه و یقول الکافر یا لیتنی کنت تراباً؛ شما را بر عذابی نزدیک، هشدار دادیم. آن روز که انسان، به دست‌آورد خویش بنگرد و کافر بگوید: کاش خاک بودم» (سورةالنبأ آیة40)

کافر که چنین می‌گوید، شاید گمان می‌کند اگر بشر نبود و خاک می‌بود اکنون در آتش نمی‌سوخت چون خاک، دیرسوز است! اما آیا نخوانده که: «النار التی وقودها الناس و الحجارة أعدت للکافرین؛ برای کافران، آتشی آماده شده که سوخت‌ش انسان‌ها و سنگ‌هاست» (سورةالبقرة آیة24) سنگ که چنین باشد خاک‌بودن را چه سود؟ در آستانه‌ی مرگ و ورود به عذاب ابد، تمنای کاه‌بودن را چه فایده؟



ارسال آدرس این صفحه به ایمیل دیگران

درباره‌ی 313 امیر
حکایت «313 امیر» حکایت مؤمنانی است که در شب سرد و تاریک غیبت کبرای ولیّ والاشأن خود «عجّل الله تعالی فرجه الشریف» مشعل یاد او را بر دل‌های خود، فروزان کرده‌اند تا خستگی ناشی از ظلم ظالمان و جهل جاهلان، آنان را در مسیر علم به «حقائق دین مبین» و عمل خالصانه به آن، سست نکند

بزرگ‌مردانی که در کوران وقایع و طوفان حوادث، بر سر عهد و پیمان‌شان با خالق‌شان «تقدّست اسمائه» باقی اند و در برابر حیل شیاطین جن و انس، در تبدیل و تحریف دین خدا و نهادن بدعت‌ها در آن، ذره‌ای از «قول ثابت» خود فرو ننشسته‌اند

همان اولیاء خدا که در طلیعه‌ی قیام قائم آل محمّد «صلی الله علیه و آله و سلم» به او می‌پیوندند و هرکدام، بر فوجی از مؤمنان، «امیر» می‌گردند تا بنیان‌های توحید ناب و تعبد خالص را علی‌رغم امیال کافران «دل»خواه‌گرا، در سراسر جهان، نهاده نمایند

آری! همان‌ها را می‌گویم که زمینی بر زمین دیگر، فخر می‌کند که بدان و آگاه باش امروز یکی از آن 313 امیر، پای بر من گذاشت همان‌طور که نگارنده‌ی این سطور، فخر می‌کند که نام والای آنان را بر پایگاه اطلاع‌رسانی خود، نهاده است و بیشتر فخر خواهد کرد اگر توفیق یابد، تحت لوای یکی از آن 313 امیر، به نهضت حضرت بقیّةالله الاعظم «ارواحنا فداه» خدمتی نماید

..لو ادرکته لخدمته ایّام حیاتی...

Design and program by alireza
2007 - 2024