حکایتی دربارهی رجبعلی نکوگویان (معروف به خیاط) وارد شده این چنین:
«دکتری خدمت شیخ رجبعلی آمد و گفت: پسری دارم که مریض است و با اینکه خودم دکتر هستم علت را نمیفهمم. دکترهای دیگر هم نمیفهمند. ایشان میفرماید: پسر تو اسمش کاظم بود، خجالت نکشیدی یک اسم اروپایی رویش گذاشتی؟ تا این اسم را عوض نکنی باید این درد را بکشد!» (بهترینشاگردشیخ، مهدیعاصمی ص41-42)
1.استحباب نامگذاری فرزند، به نامی چون «کاظم» مورد تردید است. بر فرض که ثابت شود نیز نهایتاً یک مورد مستحب، شمرده میشود و تخلف از مستحب، گناه نیست. با این حساب چرا رابطهی بین اسم نامناسب و درد ناشی از آن در این داستان، طوری مطرح شده که انگار، چنان تغییر نامی، فعل حرام بوده و حرمتش هم در حدی است که عذاب دنیوی نیز دارد؟
2.بر فرض که عمل مذکور، معصیت باشد و حرام. آیا تاوان معصیت کسی را کس دیگر باید بدهد؟ به فرزند چه ربطی دارد که باید این درد را بکشد؟ مگر نه اینکه «و لا تزر وازرة وزر أخری» (سورةالإسراء آیة15)؟
3.شیطان، برای ادخال بدعت در دین و اضلال متقین، از چه روشهایی استفاده میکند؟ راهکارهای آشکارا ضددین و یا راهکارهای ظاهرپسند از طریق افراد ظاهرصلاح؟