از حضرت رسول(ص): «الطیب یشد القلب؛ بوی خوش، دل را استوار میکند» (وسائلالشیعة ج2 ص143)
او که از دل میگفت و از عارفان واصل...
از حضرت صادق(ع): «من تطیب أول النهار لم یزل عقله معه إلى اللیل؛ کسی که اول روز، بوی خوش استعمال کند پیوسته عقلش همراه اوست تا شب» (وسائلالشیعة ج2 ص145)
او که مدعی عقل بود و فیلسوف معروف...
از حضرت کاظم(ع): «لا یأبى الکرامة إلا حمار...معنى ذلک...الطیب و...؛ کرامت را جز الاغ، رد نمیکند... مصداق کرامت، عطر است و...» (وسائلالشیعة ج2 ص147)
او که اخلاق را میستود و انسان مینمود...
از حضرت رضا(ع): «لا ینبغی للرجل أن یدع الطیب فی کل یوم؛ برای مرد، شایسته نیست که بوی خوش را هر روز وانهد» (وسائلالشیعة ج2 ص142)
پس چرا عطر را نه روزها که سالها وانهاد؟ برای مرگ یک استاد؟ یا به سوگ یک بُت که افتاد؟
از طهرانی، شاگرد طباطبایی: «من یک روز به ایشان عطر تعارف کردم ایشان عطر را بهدست گرفته و تأملی کردند و گفتند: دو سال است که استاد ما مرحوم قاضی رحلت کردهاند و من تابهحال عطر نزدهام و تا همین زمان اخیر نیز هروقت بنده به ایشان عطری دادهام در آن را میبستند و در جیبشان میگذاردند و من ندیدم ایشان استعمال عطر کنند با اینکه از زمان رحلت استادشان سیوشش سال است که میگذرد» (مهرتابان ص24)