خطبهی متقین (همّام) از خطب معروف نهجالبلاغة (خطبة184) به وصف احوال متقیان پرداخته و نکات مهمی در این زمینه، بیان نموده است. از جمله، رویکرد سعادتطلبانه و شقاوتگریزانهی اهل تقوا، به مقولهی معاد و شدت اهتمام و توجهی که به بهشت و دوزخ دارند.
آنچه از احوال متقین، در این جهت، ذکر گردیده، جالب توجه بوده و بسی شایستهی مقایسه با رویکردهای متداول در اهل عرفان میباشد! در فرازهایی از این خطبه (به روایت شیخ صدوق در کتاب صفاتالشیعة) تأمل میکنیم:
«لولا الآجال التی کتب الله علیهم لم تستقر أرواحهم فی أجسادهم طرفة عین شوقاً إلى الثواب و خوفاً من العقاب؛ اگر نبود اجلهایی که خدا بر ایشان نوشته، جان در بدنشان باقی نمیماند از شدت شوق به ثواب و ترس از عقاب» (ص20)
«فهم و الجنة کمن قد رآها فهم [فیها] منعمون و هم و النار کمن قد رآها فهم فیها معذبون؛ حالشان با بهشت، بسان کسی است که آن را و نعمتش را دیده و حالشان با دوزخ نیز بسان کسی است که آن را و عذابش را دیده است» (ص20)
«صبروا أیاماً قلیلة قصاراً أعقبتهم راحة طویلة بتجارة مربحة یسرها لهم رب کریم؛ بر چند روز کم و کوتاه که بعدش آسایشی طولانی است شکیبایی کردند، در تجارتی سودمند که پروردگار با کرامت، برایشان فراهم نمود» (ص20)
«و إذا مروا بآیة فیها تخویف أصغوا إلیها بمسامع قلوبهم و أبصارهم فاقشعرت منها جلودهم و وجلت منها قلوبهم و ظنوا أن صهیل جهنم و زفیرها و شهیقها فی أصول آذانهم؛ هرگاه در قرآن، به آیهای خوفانگیز برسند، با گوش دل و دیده، شنوای آن میشوند. پس پوستشان دگرگون و دلشان لرزان میشود. گویی شیههی دوزخ و صدای نَفَسش در عمق گوششان است» (ص21)
«و إذا مروا بآیة فیها تشویق رکنوا إلیها طمعاً و تطلعت أنفسهم إلیها شوقاً فظنوا أنها نصب أعینهم؛ و هرگاه به آیهای شوقانگیز برسند، در آن نعمت، طمع نهاده و با اشتیاق به آن مینگرند. گویی آن را پیش چشمان خود دارند» (ص21)
آیا مفاهیمی چون «شوق ثواب» «خوف عقاب» «توجه به نعمت بهشت» «ترس از عذاب دوزخ» و «تجارت سودمند با خدا»، با رویکرد عشقی و عرفانی، سازگار است؟ آیا عبادت تاجرانه و با طمع بهشت، «مزدوری» بوده و از اینرو کمارزش میباشد؟ آیا بهراستی علی مرتضی(ع) فرموده: ما عبدتک خوفاً من نارک و لا طمعاً فی جنّتک؟!