«و أما الذین فسقوا فمأواهم النار کلما أرادوا أن یخرجوا منها أعیدوا فیها و قیل لهم ذوقوا عذاب النار الذی کنتم به تکذبون؛ و اما آنان که بدکردار شدند جایگاهشان آتش است. هرگاه بخواهند از آن بیرون شوند به آن بازگردانده میشوند و به آنان گفته میشود: بچشید عذاب آتشی را که تکذیبش میکردید» (سورةالسجدة آیة20)
با نظر به موازین صرف و نحو عربی میتوان گفت از آنجا که واژه «النار» مؤنث است عبارت «الذی کنتم بــه تکذبون» نمیتواند راجع به آن باشد بلکه راجع به «عذاب» است. یعنی آن بدکرداران، عذاب و شکنجهی آتش را انکار و تکذیب میکردند و نه لزوماً خود آتش را که اگر منکر اصل آتش بودند شایسته بود اینطور گفته شود: «ذوقوا عذاب النار التی کنتم بـها تکذبون»
حال که چنین گفته نشده پس حداقل در مقام فرض میتوان تصور کرد کسانی باشند که بدون انکار اصل آتش، درد و عذاب آن را انکار کنند. یعنی باور به آتشی بیعذاب و دوزخی بیدرد آورند. اما آیا در عالم خارج از ذهن و فرض، واقعاً کسی هست که بدون انکار اصل آتش، عذاب آن را انکار کرده و حکم به آتش بدون عذاب (ولو در برههای) داده باشد؟
سخنان عارف معروف و صاحب فصوص، ابنعربی، در این رابطه، شایان توجه است:
«...فیفقدون الإحساس بالآلام فی نفس النار؛ اهل آتش پس از مدتی، احساس درد را از دست میدهند» (الفتوحاتالمکیة ج1 ص303)
«...جعل لهم نعیم فی النار بحیث إنهم لو دخلوا الجنة تألموا... فهم یتلذذون بما هم فیه من نار و زمهریر و ما فیها من لدغ الحیات و العقارب کما یلتذ أهل الجنة بـ...؛ برای اهل آتش، نعمتی در خود آتش، نهاده میشود به نحوی که اگر آنان وارد بهشت شوند احساس درد میکنند... و در دوزخ که هستند لذت میبرند از هرچه در آن است اعمّ از آتش و زمهریر و نیش مار و عقرب، مانند لذت اهل بهشت از نِعم آن» (الفتوحاتالمکیة ج2 ص648)
آیا به سخره گرفتن آیات خدا و ملعبه نمودن کلام او، مصداقی روشنتر از این سخنان دارد؟