«کتبت إلى أبیالحسن علیهالسلام فی دعاء الحمد لله منتهى علمه فکتب إلی لا تقولن منتهى علمه فلیس لعلمه منتهی و لکن قل منتهى رضاه؛ به امام کاظم(ع) نامه نگاشتم دربارهی دعائی به لفظ الحمد لله منتهی علمه. حضرت(ع) در جوابم نوشت: نگو منتهی علمه چرا که علم خداوند، منتها ندارد بلکه بگو منتهی رضاه» (الکافی ج1 ص107؛ التوحید، الصدوق ص134)
نهایتنداشتن علم خدا و نهایتداشتن رضای خدا، شایان توجه کسانی است که تفاوت جوهری صفات ذات و صفات فعل حقتعالی را بهخوبی درک نکرده و در توضیح صفات ذات، محدودیتهای صفات فعل را در نظر میگیرند و یا در تحلیل صفات فعل، ملازمات صفات ذات را لحاظ میکنند.
فعل حقتعالی، در مخلوقات، جاری میشود و به همین جهت، درگیر محدودیتهای مخلوقات (زمان، مکان، مقدار و...) میگردد. رضای خدا، از افعال او شمرده شده و نه از صفات یا حالات عارض بر ذات، بنابراین مقدار، برای آن متصور میباشد. میتوان گفت ستایش خدای را آنقدر که به نهایت رضایتش برسد اما نمیتوان گفت ستایش خدای را آنقدر که به نهایت علمش برسد. علم خدا عین ذات او و متعالی از مقدار و اندازه دانسته میشود.