در مقام پاسخ، میتوان گفت گرچه خزائن رحمت الهی، بیکران و به خواست و ارادهی اوست و بدون محدودیت و هر مقدار که بخواهد و به هرکس و هرشکل که اراده کند میتواند اکرام کند لکن ارادهی الهی بهنحو گزاف و بیمبنا نبوده و در مجرای حکمت بالغهاش جاری میشود. همان حکمت که نظام ربوبیت و ادارهی جهان به وضعی که هست، تحت سیطرهی آن قرار دارد.
یکی از قواعد حاکم بر عالم هم این است که وقتی نعمتی به کسی میرسد کسان دیگر نسبت به او، محروم تلقی شده و از حیث این نعمت معین، عقبتر قرار میگیرند و از این رو ممکن است دچار خواری شوند (ولو نسبی) مثلاً وقتی کسی از حیث مالی، داراتر میشود، قدرت خریدش به نسبت میانگین اجتماع، بالاتر میرود و در مجموع اقتصاد جامعه، کسان دیگری به نسبت او ضعیفتر شده و قدرت خریدشان کمتر میشود.
از طرفی آنچه که عقلاً برای انسان در درجهی اول اهمیت قرار دارد، سعادت و کرامت خودش است نه دیگران (حب ذات) لذاست که به خدا عرضه میکنیم ما را در هر صورت، اکرام کن خواه موجب خوار شدن کسان دیگری بشود، خواه نشود، اما اگر از اولیاء خود، کسی را خواستی اکرام کنی اینطور نباشد که من خوار گردم و به من هم کرامت متناسب، عنایت نما.
همین که از خدا میخواهیم با اکرام اولیاءش ما را هم اکرام کند دلالت بر عظمت و بیکرانی خزانهی رحمت خدا دارد که با اکرام اولیاء، تمام نمیشود و بازهم برای ما باقی بوده و قابل درخواست است.
پس مسأله، مسأله نفی عظمت خزانهی کرامت خدا نیست بلکه مسألهی حقائق تکوینی موجود در خلائق است که دستکم در برخی موارد، اکرام کسی و عدم اکرام دیگری، موجب خواری دومی میگردد و وجود همین برخی موارد، کافی است که در دعا، آنطور گفته شود.