اساس شرافت عید، نزد اهل فقاهت، مأخوذ از روایات است و نه تعارفات و تبلیغات و این شرافت و فضیلت، سابقه از عهد معصومین(ع) دارد. در قنوت نماز عید که مأخوذ از بعض روایات است میخوانیم «الذی جعلته للمسلمین عیداً» (وسائلالشیعة ج7 ص468-469) از اطلاق یا عموم این عبارت میتوان برداشت کرد که خداوند این روز را برای همهی مسلمین، عید قرار داده، نه فقط مؤمنین و صالحین و مغفورین.
لکن نظر به مفاد بعضی روایات دیگر، ممکن است این قید را هم اضافه کنیم که گرچه عید برای همگان باشد لکن فقط کسانی که طاعتشان پذیرفته و معصیتشان بخشیده شده، در این روز عید، جائزه و اجر و پاداش میگیرند و سایرین محروم میشوند. مردم نیز عادتاً عید را تبریک میگویند که امری زمانی و محسوس است و نه جائزه و اجر را که حقیقتی غیبی میباشد.
دربارهی تعبیر «بازگشت به شکم» و کنار هم نهادن عبارات «شکم» و «نشخوار» و «گناه» نیز باید به این نکته توجه داد که صرف شکمچرانی، مادام که خلاف شرع نباشد، گناه نیست و نباید در کنار لفظ گناه، نهاده شده و همسانی و تساوی بینشان القا گردد.
شکمچرانی که حلال و مباح باشد (و ایضاً سایر لذات دنیوی ِحلال و مباح) مورد تأیید شارع مقدس بوده و از جهت شرعی، اشکالی به آن وارد نیست. درحالیکه لذات حرام، استحقاق مجازات الهی داشته و نظر به اهمیت و شدت عذاب خدا، یکسان کردن حرام و حلال، نارواست.
کسی که تحت تأثیر القاءات عرفانی و اخلاقی، از شکمچرانی متنفر بوده و تعبیر حیوانی و منفور «نشخوار» را به کار میبرد باید توجه کند که صرف حیوانی بودن کاری، دلیل بر حرام بودن آن نمیشود. کار حرام حتی اگر ظاهراً خیلی انسانی و بهاصطلاح «اتوکشیده» هم باشد، حرام است و مستحق مجازات اما کار حلال، چنین نبوده و از این رو با حرام، برابر نمیباشد. تعیین حلال و حرام نیز با شارع است و نه صوفیان و مرتاضان!
از این رو بازگشت به شکم را نباید کنار بازگشت به گناه نهاد. خلاف امر خدا رفتار کردن، گناه است و این گناه میتواند در خوردن روزی که نهی از خوردن دارد و نخوردن روزی که امر به خوردن دارد متجلی شود. مهم و معیار، خوردن و نخوردن نیست بلکه امر خدا، معیار است چه امر به خوردن و چه نهی از آن.
در روایتی درخصوص روزهی دو روز بعد از فطر، تعبیر مشتق از کراهت آمده (الکافی ج4 ص148) کمااینکه تعبیر «أیام أکل و شرب» نیز در روایت قبلش ذکر گردیده و در اوامر الهیه، محال نیست که مثلاً روزهی یکروز، واجب و روزهی سهروز بعدش، حرام یا مکروه باشد.
این جهت نیز جای توجه دارد که در ماه رمضان، دایرهی حرامها بزرگتر شده و مؤمنین امور بیشتری را ترک میکنند. بعد از ماه مبارک، اوضاع به حالت قبل از ماه مبارک بر میگردد و دایره حرامها کوچکتر میشود درحالیکه از رهگذر اعمال رمضانیه، سرمایهی تمرینی خوبی در دستان مؤمن، موجود است.
از این جهت، جا دارد با قدرت بیشتر و زحمت کمتر و کیفیت بهتر از قبل، به طاعت و ترک معصیت پرداخته و در امور حرام غیررمضانی، خود را کنترل نماید. این معنا میتواند یکی از معانی عود (بازگشت) و تفسیری از حقیقت عید (فطر) تلقی گردد (بازگشت به شرایط قبل از رمضان با توان کسبشده در تمرین رمضان)