از حضرت سیدالشهداء(ع):
«صبراً بنی الکرام فما الموت إلا قنطرة تعبر بکم عن البؤس و الضرّاء إلى الجنان الواسعة و النعیم الدائمة فأیکم یکره أن ینتقل من سجن إلى قصر؛ شکیبایی پیشه کنید ای فرزندان گرامیان! چرا که مرگ، چیزی نیست جز پلی که شما را از رنج و سختی، گذر داده و به بهشتهای گسترده و نعمتهای همواره میرساند. کدامیک از شما خوش ندارد که از زندانی به کاخی منتقل گردد؟» (معانیالأخبار، الصدوق ص289)
اگر در گرماگرم حرب کربلاء، سخنوری و هدایت فکری لشگر حق را بهجای آن مولای معصوم علیهالسلام به خطیبی از عارفمسلکان و عاشقپیشگان وا مینهادند شاید بهجای آنچه گذشت، چنین سخنانی روایت میشد:
«ای پروانگان شمع جنون که در غم عشق یار، پر و بال سوزاندهاید! شما را چه کار به بهشت و جهنم و دنیا و آخرت که شما را سودای دیگری است و غوغای برتری! سخن شما عشق است و هدف شما فنا! کدامیک از شما خوش ندارد که از زندان تن، رها شود و در معشوق، فانی گردد؟ پس خود را در آتش این عشق اهورایی بیفکنید و به وصال دوست رسید تا از خاکستر کالبدهایتان سیمرغ برآید و غزل هوالمعشوق بسراید!»
.....
«إن فی ذلک لعبرة لأولی الأبصار» (سورةآلعمران آیة13)