«إیاک و الدماء و سفکها بغیر حلها فإنه لیس شیء أدعى لنقمة و لا أعظم لتبعة و لا أحرى بزوال نعمة و انقطاع مدة من سفک الدماء بغیر حقها... فلا تقوین سلطانک بسفک دم حرام فإن ذلک مما یضعفه و یوهنه بل یزیله و ینقله» (بخشی از نامهی53 نهجالبلاغة، معروف به عهدنامهی مالک اشتر)
اگر این کلمات منسوب به مولا علی(ع) را بیش از بیان چند واقعیت عادی تجربی دانسته و آن را ناظر به نظامات خفیهی ارادهی خداوند و بیان سنتهای الهی، تلقی کنیم خواهیم فهمید که حکومت حتی اگر حاکمش منصوب مستقیم امام معصوم هم باشد، اگر بخواهد باقی بماند و متمتع از مدت شود، باید از خون حرام، اجتناب نماید. چرا که طبق مضمون این عبارات، هیچ چیز به اندازهی خون ناحق، موجب «انقطاع مدت» نمیشود.
بر این اساس، خون حرام، نه تنها افزونگر قوام حُکم و دوام مُلک نمیباشد بلکه امام(ع) حسب این نقل، حاکم منصوب خود را از تقویت حکومت، با ریختن خون حرام، نهی میکند چرا که خون حرام، موجب ضعف و سستی آن میگردد. تعبیر «یزیله» نیز روشن است و بر اساس آن، میتوان به خون حرام، به عنوان یک «برانداز» نگریست!
لذا اگر کسانی، از حکومتی، مکرراً خونریزی حرام دیدند شایسته است بههوش باشند و آماده، چرا که به خواست آنکه لایمکن الفرار من حکومته، برنامهی سقوط آن حاکم، کلید خورده است.
تبصره: سنتهای الهی، براساس «واقعیات» عمل میکند و نه «تبلیغات». خون حرام، اثر خود را ولو بهتدریج میگذارد چه خونریز بخواهد و چه نخواهد و چه اصل وجودش را منکر شود و چه مسؤولیت آن را بر عهدهی کسانی دیگر بنشاند.